فهرست مطالب
Journal of Kerman University of Medical Sciences
Volume:14 Issue: 3, 2007
- 80 صفحه،
- تاریخ انتشار: 1386/08/01
- تعداد عناوین: 9
-
- پژوهشی
-
صفحات 153-162خلاصهمقدمهشیوع روزافزون کاندیدیازیس و به دنبال آن افزایش مصرف داروهای ضد قارچی برای درمان و پیشگیری منجر به مقاومت بعضی از گونه های کاندیدا نسبت به این داروها شده است. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی برون تنی (In vitro) اثر ضد قارچی عصاره آبی سیر به تنهایی و تاثیر هم افزایی (Synergism) آن با فلوکونازول بر علیه گونه های کاندیدای شایع جدا شده از ضایعات بیماران مبتلا به کاندیدیازیس انجام شده است.روشاثرات ضد قارچی عصاره سیر با استفاده از روش استاندارد Broth microdilution در شرایط آزمایشگاهی (برون تنی) بر علیه پنج گونه کاندیداآلبیکنس، کاندیداتروپیکالیس، کاندیدا گلابراتا (تورولوپسیس گلابراتا)، کاندیداپاراپسیلوزیس و کاندیداکروزه ای که اغلب از ضایعات بیماران مبتلا به کاندیدیازیس جدا شده بودند و هم چنین سه گونه استاندارد کاندیدا بررسی شد. تاثیر هم افزایی عصاره سیر و فلوکونازول نیز در این مطالعه بررسی شد.یافته هاقوی ترین اثر عصاره سیر بر علیه کاندیداتروپیکالیس (mg/ml78/0=MIC) و سپس گونه های کاندیداگلابراتا (mg/ml56/1=MIC) و کاندیداآلبیکنس (mg/ml12/3=MIC) مشاهده شد که به عنوان گونه های حساس به عصاره سیر شناخته شدند. در حالی که گونه کاندیدا کروزه ای مقاوم ترین گونه با حداقل غلظت بازدارنده mg/ml 25/6 در مطالعه حاضر بود. هم چنین با ترکیب عصاره سیر و فلوکونازول حداقل غلظت مهارکننده (MIC) فلوکونازول برعلیه کاندیداتروپیکالیس 8 مرتبه، کاندیداگلابراتا و کلاندیداآلبیکنس 4 مرتبه و برای سایر گونه های مطالعه شده کاندیدا 2 مرتبه کاهش یافت. با انجام آزمون مقایسه میانگین ها، تعداد کلنی های کاندیدای جدا شده در چاهک های بدون عصاره سیر در مقایسه با چاهک های حاوی دو غلظت عصاره سیر تفاوت معنی داری برای گونه های کاندیداتروپیکالیس (0001/0=P) کاندیداگلابراتا (001/0=P) و کاندیداآلبیکنس (002/0=P) وجود داشت.نتیجه گیریگونه های کاندیدا خصوصا گونه های مقاوم مانند کاندیداتروپیکالیس و کاندیداگلابراتا به عصاره آبی سیر حساس می باشند و کاربرد این عصاره همراه با فلوکونازول به صورت موضعی می تواند باعث افزایش اثربخشی و کاهش میزان فلوکونازول مصرفی شود.
کلیدواژگان: سیر، کاندیدا، خواص ضد قارچی، برون تنی، هم افزایی، فلوکونازول -
صفحات 163-175خلاصهمقدمهشقاق مقعد (Anal fissure) شکاف های غیرطبیعی ظریف در پوست ناحیه آنوس می باشد که با علایمی مانند درد و خونریزی در محل زخم (هنگام اجابت مزاج) همراه است. از جمله داروهایی که اخیرا برای درمان این بیماری استفاده می شود، اشکال موضعی گلیسریل تری نیترات (GTN) و دیلتیازم می باشند. دیلتیازم یک داروی بلوکه کننده کانال کلسیم است که به طور مؤثر باعث کاهش فشار آنال و افزایش خون رسانی به موضع شده و عوارض GTN مانند سردرد، سوزش آنال و افت فشار خون را به همراه ندارد. هدف از انجام مطالعه حاضر، ارائه یک فرمولاسیون مناسب از دیلتیازم در پایه ژل است که علاوه بر ارائه یک پروفایل آزادسازی مناسب از دارو، پایداری کافی و عمر قفسه ای مطلوب نیز داشته باشد.روشچهار فرمولاسیون ژل از سه پلیمرهیدروکسی پروپیل متیل سلولز (HPMC)، گوار و کتیرا تهیه شد. خصوصیات فیزیکی فرآورده های منتخب از جمله آزادسازی دارو به روش in vitro و نفوذپذیری آن به روشex-vivo توسط سل دیفوزیون فرانز و غشاء های سنتتیک (سلولز استات) و بیولوژیک (پوست رت) مورد بررسی قرار گرفته و مقدار داروی آزاد شده از هر فرمولاسیون (در طول دوره زمانی 5 ساعته) توسط روش اسپکتروفتومتری در طول موج 236 نانومتر تعیین شد. همچنین مطالعات پایداری اولیه تحت شرایط تسریع شده و تعیین عمر قفسه ای در مورد چهار فرمولاسیون منتخب انجام شد.یافته هافرآورده های منتخب شامل ژل با پایه HPMC 1% و 5/1%، گوار 25/1% و کتیرا 5/1% دارای خصوصیات فیزیکوشیمیایی مطلوبی بوده و در طول آزمایشات پایداری کیفیت خود را حفظ نمودند. همچنین بررسی آزادسازی دارو توسط غشاء سنتتیک نشان داد که ژل های فوق به ترتیب 7/89%، 7/76%، 9/94% و 1/66% محتوای داروئی خود را آزاد کرده اند. این مقادیر در مورد عبور دارو از غشاء بیولوژیک (پوست رت) برای هر یک از فرمولاسیون ها به ترتیب برابر 7/52%، 9/50%، 6/64% و 6/42% بود.نتیجه گیریمقایسه نتایج میزان داروی آزاد شده از پایه های مختلف مشخص نمود که درصد آزادسازی از غشاء سنتتیک (در تمام پایه ها) از درصد عبور دارو از پوست رت بیشتر بوده است (05/0P<). کینتیک آزادسازی دارو از پایه، در هر دو روش بررسی (غشاء سنتتیک و پوست رت) به نوع عامل(پلیمر) ژل ساز بستگی نداشته و در مورد هر چهار فرمولاسیون از معادله هیگوچی پیروی می نماید.
کلیدواژگان: دیلتیازم، ژل موضعی، شقاق مقعد -
صفحات 177-183مس و روی نقش مهمی در واکنش های اکسیداتیو ایفا می کنند و مطالعات in vivo اثرات متفاوت این عناصر را نشان داده است. در این مطالعه تاثیر مواجهه با مس و روی بر میزان فعالیت آنزیم های کاتالاز (CAT) و سوپراکسید دیس میوتاز (SOD) و تولید مالون دی آلدهید (MDA) اریتروسیتی و نیز ظرفیت آنتی اکسیدانی تام سرم(TAS) مورد بررسی قرار گرفته است.روشدر این تحقیق 70 نفر از کارکنان مرد مجتمع مس و 70 نفر فرد سالم در محدوده سنی 55-35...
کلیدواژگان: مس، روی، کارگران، مالون دی آلدهید، کاتالاز، سوپراکسید دیس میوتاز، ظرفیت آنتی اکسیدانی تام -
صفحات 185-193خلاصهمقدمهثابت شده است در بسیاری از بافت ها در شرایط التهابی تولید نیتریک اکسید (NO) افزایش می یابد ونیز آنژیوتانسینII (AngII) در تولید گونه های فعال اکسیژن (ROS) نقش دارد. از آن جا که تنظیم جریان خون مفصل زانو در شرایط التهابی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، مطالعه حاضر به بررسی نقش AngII در تولید ROS و نقش NO در تنظیم جریان خون مفصل زانو و تعدیل اثرات آنژیوتانسین II بر عروق مفصلی در شرایط التهاب حاد پرداخته است.روشمطالعه بر روی 24 خرگوش نر نژاد سفید نیوزلندی در سه گروه آزمون و یک گروه شاهد انجام شد. التهاب حاد با تزریق 5/0 سی سی محلول کاراگینین 2% در مفصل زانو ایجاد شد. 24 ساعت بعد در حیوانات گروه اول تحت بیهوشی با تیوپنتال سدیم، شریان کاروتید جهت ثبت فشار شریانی و ورید ژوگولر جهت تزریق L-NAME و شریان صافن جهت تزریق آنژیوتانسین و لوزارتان کانول گذاری شدند. جریان خون مفصلی توسط دستگاه لیزر داپلر ثبت شد. مقاومت عروقی از تقسیم فشارخون به جریان خون محاسبه شد. بافت مفصل زانوی حیوانات گروه دوم برای هموژنیزاسیون و اندازه گیری ROS در روشناور بافت مورد استفاده قرار گرفت. حیوانات گروه سوم 2 ساعت قبل ازایجاد التهاب، لوزارتان (10 میلی گرم بر کیلوگرم) دریافت کردند.یافته هامقاومت عروق مفصلی در اثر L-NAME افزایش معنی داری پیدا کرد. مقاومت عروقی در پاسخ به تزریق آنژیوتانسین با غلظت6- 10 مولار به میزان معنی داری افزایش یافت. این پاسخ در حضور L-NAME به میزان معنی داری تشدید گردید (01/0P<). لوزارتان اثرات آنژیوتانسین بر عروق مفصلی را کاملا مهار کرد. میزان آنتی اکسیدان تام و فعالیت آنزیم کاتالاز در روشناور بافت مفصل گروه دوم نسبت به گروه شاهد افزایش یافت ولی از نظر آماری معنی دار نبود. لوزارتان موجب کاهش معنی دار میزان کاتالاز مفصل ملتهب شد (01/0P<).نتیجه گیریNO نقش مهمی در تنظیم جریان خون و در تعدیل پاسخ های انقباضی به آنژیوتانسین II در مفصل ملتهب بازی می کند. آنژیوتانسینII موجب افزایش ROS و در نتیجه میزان آنتی اکسیدان درمفصل ملتهب شده و این افزایش، از طریق گیرنده AT1 صورت گرفته است.
کلیدواژگان: آنژیوتنسین II، نیتریک اکسید، گونه های فعال اکسیژن، التهاب حاد، کاراگینین، مفصل زانو، خرگوش -
صفحات 195-202
خلاصه
مقدمهتخمین سن یکی از مهم ترین موضوعاتی است که در پزشکی قانونی برای طرح درمان و تعیین حقوق بیمار اهمیت دارد. علی رغم روش های گوناگونی که برای تخمین سن وجود دارد، هنوز روش عملی، غیرتهاجمی و سریع برای مردم کشورمان وجود ندارد. هدف از این تحقیق تهیه و تنظیم معیاری دقیق و اساسی برای تخمین سن تقویمی براساس روند تکامل دندان مولر سوم بالا و پایین در کلیشه های پانورامیک در کشور ایران و به صورت بومی در نژاد ایرانی می باشد.
روشدر این تحقیق 750 عدد کلیشه پانورامیک مربوط به سال های 1372 تا 1385 از افراد سالم در محدوده سنی 5/5 تا 25 سال در 5 شهر ایران جمع آوری شدند. ملاک تعیین شهرهای مورد بررسی حتی الامکان بر اساس میزان پراکندگی قومی و جغرافیایی و امکان دسترسی به تعداد زیاد نمونه بود. این شهرها عبارت بودند از اصفهان، اهواز، مشهد،کرمان و تبریز که از هر شهر 150 کلیشه تهیه شد. سپس کلیشه ها به طور تصادفی بین دو رادیولوژیست تقسیم شد و هر یک به صورت جداگانه بر اساس روش طبقه بندی کلسیفیکاسیون دمرجیان به بررسی میزان تکامل دندان 8 فک بالا و پایین در کلیشه ها پرداختند. سپس بر اساس اطلاعات گزارش شده توسط هر دو رادیولوژیست و سن تقویمی دقیق هر فرد و با استفاده از آزمون های آماری وابستگی چندگانه و ضریب همبستگی اسپیرمن و پیرسون داده ها تجزیه و تحلیل شد.
یافته هااز 750 عدد گرافی جمع آوری شده 535 کلیشه مربوط به جنس زن (%70) و 215 عدد (%30) متعلق به بیماران مرد بود. یافته ها تفاوت آماری معنی داری میان فک پایین در ارتباط با تکامل دندان نشان می داد. به نحوی که در مردان در فک بالا تمام مراحل کلسیفیکاسیون سریع تر از فک پایین بود.
نتیجه گیریبا توجه به تحقیق انجام شده روش دمرجیان برای تخمین سن در نژاد ایرانی معتبر است. سن کلسیفیکاسیون دندان مولر سوم در دو جنس زن و مرد در فک بالا و پایین یکسان نبوده که حاکی از ارتباط بین جنس و کلسیفیکاسیون دندان است.
کلیدواژگان: پزشکی قانونی، تکامل دندان مولر سوم، نژاد ایرانی، سن تقویمی -
صفحات 203-209مقدمهعفونت رحمی یکی از علل افزایش موربیدیته مادر پس از زایمان است که علل مستعدکننده متعددی برای بروز آن مطرح گردیده است. با توجه به احتمال همراهی بین دفع مکونیوم جنین و ابتلا مادر به متریت و با توجه به اهمیت عارضه متریت در مادر، این مطالعه در زمینه ارتباط دفع مکونیوم توسط جنین و ابتلای مادر به متریت پس از زایمان صورت گرفت.روشدر این مطالعه مقطعی و تحلیلی که در سال 1384 در بخش زنان و مامایی بیمارستان افضلی پور انجام شد، 150 خانم باردار با مایع آمنیون شفاف و 150 نفر با مایع آمنیون آغشته به مکونیوم که سن حاملگی بالای 37 هفته داشتند از نظر ابتلای به متریت پس از زایمان مقایسه گردیدند.یافته هاسطح تحصیلات مادران، تعداد حاملگی، میانگین دفعات معاینه واژینال، نحوه زایمان و میانگین وزن نوزادان در دو گروه اختلاف آماری معنی داری نداشت اما میانگین سنی مادران و آپگار نوزادان متولد شده در دو گروه تفاوت آماری معنی داری داشت، به گونه ای که میانگین سن مادران با مایع آمنیوتیک آغشته به مکونیوم بیشتر و آپگار نوزادان آنها کمتر از مادران با مایع آمنیوتیک شفاف بود. میزان ابتلا به متریت پس از زایمان در افراد با مایع آمنیون شفاف کمتر از افراد با مایع آمنیون آغشته به مکونیوم بود (7/2 درصد در مقابل 10 درصد) که این اختلاف از نظر آماری نیز معنی دار بود (014/0P=).نتیجه گیریدر این مطالعه بروز متریت در گروه با مایع آمنیون شفاف به طور معنی داری کمتر از گروه با مایع آمنیون آغشته به مکونیوم بود که نشان دهنده اهمیت دفع مکونیوم در بروز عفونت پس از زایمان بوده و مراقبت های دقیق برای پیشگیری از بروز آن را می طلبد.
کلیدواژگان: آندومتریت، مایع آمنیوتیک شفاف، مایع آمنیوتیک آغشته به مکونیوم -
صفحات 211-215مقدمهگذاشتن کاتترهای دولومنه همودیالیز یک روش مناسب برای دسترسی فوری و موقت به راه عروقی برای انجام همودیالیز و حفظ وریدهای محیطی برای ایجاد راه عروق دائمی شریانی- وریدی می باشد. متاسفانه عفونت های وابسته به کاتتر شایع و عامل بالقوه ناتوانی و مرگ در تعدادی از بیماران بوده و هزینه بر می باشد. در این مطالعه اثر تجویز وانکومایسین از طریق مجرای کاتتر بر عفونت های وابسته به کاتتر در گروهی از بیماران دیالیزی مورد بررسی قرار گرفت.روشدر این مطالعه 100 بیمار با نارسایی کلیه نیازمند به کاتترهای دولومنه وریدی نصب شده در وریدهای جوگولار یا ساب کلاوین در مدت 6 ماه بطور تصادفی به دو گروه دریافت کننده وانکومایسین (1000 میلی گرم) در حین کارگذاری کاتتر از طریق مجرای کاتتر وگروه بدون دریافت آنتی بیوتیک تقسیم شدند. میزان و نوع عفونت، اثر مدت زمان باقی ماندن کاتتر، تعداد دیالیز در هفته، محل کاتتر و طول خروجی کاتتر از پوست در دو گروه مورد بررسی قرار گرفت. از آزمون Chi-square برای مقایسه نسبت های دو گروه و ارتباط سنجی استفاده شد.یافته هاعفونت وابسته به کاتتر در 6 بیمار (6% بیماران) دیده شد که 2 بیمار در گروه دریافت کننده وانکومایسین (4% بیماران) و 4 بیمار در گروه بدون دریافت آنتی بیوتیک (8% بیماران) بودند (05/0=P). از نظر زمان بروز عفونت،3/33% عفونت ها در هفته اول و 7/16% در هفته دوم و 50% در هفته سوم اتفاق افتاد. ارتباط آماری معنی داری بین مدت زمان باقی ماندن کاتتر و میزان عفونت دیده نشد. همچنین میزان خارج بودن کاتتر از پوست و محل کاتتر و تعداد دیالیز در هفته ارتباط معنی داری با میزان عفونت نداشت. در تمام موارد میکروارگانیسم جدا شده استافیلوکوک بود.نتیجه گیریاز این مطالعه نتیجه گیری می شود که تزریق وانکومایسین داخل لومن کاتتر تاثیری بر جلوگیری از عفونت وابسته به کاتتر ندارد.
کلیدواژگان: راه عروقی، وانکومایسین، همودیالیز -
صفحات 217-225
خلاصه
مقدمهتظاهرات جسمانی افسردگی و بیماری های شایع روانی گاهی باعث عدم تشخیص صحیح افسردگی می شوند. هدف از این پژوهش، بررسی فراوانی انواع شکایت اصلی (chief compliant) بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی مراجعه کننده به کلینیک های روانپزشکی با توجه به مشخصات جمعیت شناختی و منبع ارجاع می باشد.
روش246 بیمار (191 زن و 55 نفر مرد) مبتلا به اختلال افسردگی اساسی که به سه روانپزشک در سطح شهر کرمان مراجعه کرده بودند مورد مطالعه قرار گرفتند. سه شکایت اصلی منجر به مراجعه، مشخصات جمعیت شناختی و منبع ارجاع ثبت گردید. در تجزیه و تحلیل داده ها از آنالیز مجذور کای و میانگین استفاده گردید.
یافته هاشکایت درد در زنان شایع تر از مردان بود در حالی که شکایات جسمانی به غیر از درد و شکایات روانپزشکی در مردان شایع تر از زنان بود. بالا رفتن سن و تحصیلات به طور معنی داری با افزایش ابراز شکایات روانپزشکی همراه بود (01/0P<، 001/0P<). وضعیت تاهل و مدت زمان درگیری بیمار با شکایت اصلی ارتباط معنی داری با نوع شکایات بیماران نداشت. در بیماران با شکایات روانپزشکی منبع ارجاع بیمار به ترتیب مراجعه مستقیم خود بیمار، ارجاع توسط پزشکان عمومی و ارجاع توسط پزشکان با تخصص های دیگر بود (001/0P<) و در بیماران با شکایت درد منبع ارجاع به ترتیب مراجعه مستقیم خود بیمار، ارجاع توسط پزشکان با تخصص های دیگر و در نهایت ارجاع توسط پزشکان عمومی بود.
نتیجه گیریعلائم جسمانی در بیماران افسرده شایع است. تفاوت های فرهنگی در ابراز نوع شکایت بیمار، وجود انگ اجتماعی در روند مراجعه بیمار به روانپزشک، دانش و نگرش پزشکان عمومی و پزشکان با تخصص های غیرروانپزشکی نسبت به اختلال روانی در تشخیص صحیح و به موقع این اختلال نقش دارد. ارتقاء دانش پزشکان عمومی نسبت به اختلال افسردگی اساسی می تواند میزان مرگ و میر، اختلال در عملکرد اجتماعی، صرف هزینه و ریسک اقدامات پاراکلینیک غیرضروری را کاهش دهد.
کلیدواژگان: اختلال افسردگی، شکایت اصلی، شکایت جسمانی، درد، فرهنگ - مقاله موردی
-
صفحات 227-230لیومیومای مجرای ادراری در زنان یافته نادری می باشد که تاکنون تنها 40-35 مورد از آن گزارش شده است. در این گزارش یک زن جوان 20 ساله معرفی می شود که با توده بدون درد در وستیبول واژن، آمیزش دردناک، سوزش ادرار و سابقه دو بار احتباس ادراری مراجعه نمود. در بررسی های بالینی، تصویرنگاری (سونوگرافی و MRI) و سیستوسکوپی، این توده در اطراف مسیر مجرای ادرار کاملا به داخل مثانه برجستگی پیدا کرده بود. مطالعات هیستوپاتولوژیک، حاکی از لیومیومای مجرا بود و بعد از جراحی و حذف کامل آن تمام علایم بیمار از بین رفت.
کلیدواژگان: لیومیومای مجرای ادراری، مجرای زنان، احتباس ادراری، دیس پارونیا
-
Pages 153-162IntroductionIncreasing rate of candidiasis prevalence and consequently use of antifungal drugs as prophylactic and curative agents has led to the widespread emergence of resistant strains. Therefore this study was designed to evaluate the in vitro antifungal activity of an aqueous extract of garlic and the synergic effect of garlic extract with fluconazole against common clinical isolates of Candida species from patients with candidiasis.MethodsThe antifungal activity of aqueous garlic extract was investigated in an in vitro system using standard broth microdilution method against five common clinically isolates of Candida species including C. albicans, C. tropicalis, C. glabrata (T.glabrata), C. parapsilosis, C. krusei and 3 standard strains of Candida. The synergic antifungal effect of garlic extract in combination with fluconazole was also determined.ResultsThe strongest activity of garlic extract was seen against Candida tropicalis (MIC=0.78mg/ml), C. glabrata (MIC=1.56mg/ml), and C. albicans (MIC=3.12mg/ml) respectively. C. krusei was the most resistant species against garlic extract (MIC 6.25mg/ml). The minimum inhibition concentration of fluconazole was reduced eight folds against C. tropicalis, 4 folds against C. albicans and C. glabrata, and 2 folds for other Candida species in the presence of 3.12 mg/ml garlic extract. In comparing means, the isolated colonies (CFU) in wells without garlic extract and CFU in other wells showed statistical significant differences for C. tropicals (P=0.0001), C. glabrata (P=0.001) and C. albicans (P=0.002).ConclusionCandida species particularly resistant species such as Candida tropicalis and Candida glabrata are sensitive to aqueous extract of garlic, and combination of garlic extract with fluconazole in topical use could increase the efficacy rate of fluconazole.
-
Pages 163-175IntroductionAnal fissures are small tears in the lining skin of the anus presenting with typical symptoms of pain and bleeding during defecation. Several new forms of medicines such as glyceryle trinitrate (GTN) ointments and diltiazem, a calcium channel-blocking agent, have been recently used for the treatment of these fissures. Diltiazem relaxes the muscle of anal sphincter and consequently increases blood flow to promote healing. It does not have GTN side effects like headache, anal burning and hypotension. The objective of this study was to formulate a suitable topical gel from diltiazem and then to investigate its physicochemical stability and also the drug release profiles from the bases.MethodsVarious formulations of gel base including Guar 1.25%, Tragacanth 1.5%, HPMC 1%, and HPMC 1.5% were prepared and in vitro release and penetration characteristics of diltiazem from each preparation were studied through a hydrophilic dora pore diffusion barrier and membrane excised rat skin using Franz cell over a period of 5 hours. The amount of drug released from topical preparations was determined spectrophotometrically at? max=236 nm. Stability studies and shelf life assessments were performed too.ResultsGel formulations containing HPMC, Guar and Tragacanth presented both good chemical and physical stabilities. The rates of cumulative drug release from HPMC 1%, HPMC 1.5%, Guar 1.25% and Tragacanth 1.5% bases using synthetic membrane were 89.7%, 76.7%, 94.9% and 66.1% respectively. For excised rat skin test, the cumulative percent of penetrated drug at the end of each experiment were 52.7 %, 50.9%, 64.6% and 42.6% for HPMC 1%, HPMC 1.5%, Guar 1.25% and Tragacanth 1.5% bases respectively.ConclusionThe comparative study showed that the percent of drug release from synthetic membrane was more than the percent of penetrated drug through excised rat skin for all bases (P<0.05). It was concluded that the kinetics of diltiazem release in vitro was not affected by the kind of gel forming agent and for all of the formulations, Higuchi’s kinetic model was suitable to explain their kinetics.
-
Pages 177-183IntroductionCopper and zinc play a key role in oxidative reactions and in vivo studies have shown their different effects. In this study we examined the influence of exposure to copper and zinc on catalase and superoxide dismutase (SOD) activities in erythrocytes, total serum antioxidant capacity and malondiadehyde (MDA) production of copper industry workers.MethodsIn the present study, 70 workers in a Copper Industry and 70 healthy controls with the age range of 35-55 years were studied. The catalase assay and SOD activity in RBC lysate and total antioxidant were measured by spectrophotometric methods. Using thiobarbitoric acid reaction, MDA concentration was determined.ResultsThe results showed a higher copper and zinc concentration in serum of worker group (113.8±2.2 & 148.3±3.2 μg/L respectively, P<0.001) in comparison with the control group (104.5±1.5 & 107.7±2μg/L respectively). Serum catalase and SOD activities in RBC were higher in workers (7621.7±199.3 & 1489.5±12.3 μ/l) than in the control group (7049.1±157.4 & 1421.7±11.1 μ/l respectively, P<0.05, for SOD only). Serum total antioxidant was significantly higher in workers than controls (1.6±0.03 vs. 1.4±0.01) and it was the same for MDA concentration (245.5±3.7nmol/gHb in the worker group compared to 205±3.2nmol/gHb in the control group). No correlation were found between copper and zinc concentrations and the other factors (P>0.05).ConclusionThese results suggest that occupational exposure to copper and zinc induces oxidative stress followed by anti oxidative defense system
-
Pages 185-193IntroductionIt has been approved that in most tissues NO production increases during acute inflammation and Angiotensin II has a role in production of reactive oxygen species (ROS). As regulation of joint blood flow (JBF) is important in this situation, this study was performed to investigate the interaction of local Ang II and ROS production and the modulatory role of NO on regulation of JBF during acute inflammation.MethodsThe study was performed on 24 Newzealand white rabbits divided into three experimental and one control groups. Acute knee joint inflammation was produced by intraarticular injection of 0.5 ml of a 2% solution of carrageenan in knee joint. In the first group after 24 hours animals were anesthetized by thiopental sodium and carotid artery, jugular vein and saphenous artery were cannulated for recording blood pressure, injection of L-NAME and local injection of AngII and losartan respectively. Blood flow was recorded by laser Doppler flow meter. Joint vascular resistance (JVR) was calculated by dividing arterial blood pressure (ABP) by JBF. In the second group, knee joint tissue was used for homogenization and ROS measurement. In the third group, Losartan (10mg/kg) was administrated orally 2 hours before induction of inflammation.ResultsL-NAME increased JVR significantly. JVR in response to AngII was significantly increased. This response was significantly potentiated by L-NAME (P<0.01). Losartan completely blocked the effect of AngII on JVR. Data showed that total amount of antioxidant and catalase activity nonsignificantly increased in inflamed group. Losartan significantly returned the catalase activity of the inflamed joint to the control level (P<0.01).ConclusionNO plays a role in the regulation of joint vascular tone and modulates theAT1receptor response to AngII in acutely inflamed joints. Ang II increased the production of ROS and as a result the amount of antioxidants in acutely inflamed joints and this is via angiotensin II and through AT1 receptors.
-
Pages 195-202Introduction
Age estimation is one of the important issues for treatment planning and determination of patient’s rights in forensic medicine. In spite of various methods which have been introduced for age estimation, there is still no specific practical, non-invasive, and rapid method of age estimation for Iranian population. The aim of this study was to find a precise criteria for age estimation in Iranian native population based on the development of the maxillary and the mandibular third molar teeth.
MethodsIn this study 750 panoramic radiographs which were taken from 1993 to 2006 and belonged to healthy persons between 5.5-25 years old were collected in 5 different cities. Our criteria for selection of the cities was based on racial and geographic distribution and access to high amount of the cases. The cities were Isfahan, Ahvaz, Mashhad, Kerman and Tabriz. One hundred and fifty radiographs were collected from each city. The radiographs were randomly divided between two radiologists who independently evaluated the development of the mandibular and the maxillary third molar teeth based on Demergian calcification criteria. Statistical analysis was performed by Spearman and Pearson coefficient of correlations.
ResultsFrom 750 paranormic radiographs 535 (70%) and 215 (30%) belonged to females and males respecively. According to the results, in both genders, there is a significant difference between the upper and lower jaws regarding to the tooth development of the third maxillary molar (P<0.05). So that, upper third molars in male people were calcified faster in all Dermirgian phases in comparison with female ones.
ConclusionDemirgian formation stages is applicable for age estimation in Iranian population. The age of calcification was not similar in male and females that shows the role of gender on teeth calcification stage.
-
Pages 203-209IntroductionMetritis is one of the causes of maternal morbidity and there are many risk factors for it. Because of the importance of possible association of meconium-stained amniotic fluid and maternal metritis the present study was done to determine whether meconium stained amniotic fluid (MSAF) is associated with puerperal infection.MethodsIn this case-control study 150 women with MSAF and 150 women with clear amniotic fluid (gestational age > 37 weeks) were compared for puerperal metritis.ResultsSubjects’ educational level, gestational age, gravida, mean vaginal exams, route of delivery and mean neonatal weight were not significantly different between the two groups. But mean maternal age and neonatal Apgar were significantly different in the two groups. That is, post partum metritis in women with clear amniotic fluid occured less than women with MSAF (2.7% vs 10%, P<0.014).ConclusionSince meconium stained amniotic fluid is associated with metritis, special care in this regard is recommended.
-
Pages 211-215IntroductionPercutaneously inserted double-lumen central venous hemodialysis catheters provide the nephrologist with an excellent temporary access for an immediate hemodialysis treatment and preserve the peripheral veins for the future creation of a permanent arteriovenous vascular access. Unfortunately catheter-related infections are usually common. In this study, the impact of intra luminal vancomycin administration on catheter-related infections in a group of hemodialyzed patients has been investigated.MethodA total of 100 patients with renal failure requiring hemodialysis by way of double-lumen central venous catheters inserted into the internal jugular or subclavian vein in 6 months period, were randomly divided into two groups of receiving a single intravenous dose of 1000 mg of vancomycin during catheter insertion and no antibiotics. The rate of infection, in situ duration of the initial catheter, number of dialysis sessions per week, site of catheter, length of the catheter which was outside of the skin, catheter tip cultures and the presence of systemic infections related to the catheter, were recorded for every patient. The study period was terminated when the initial catheter was changed or removed for any reason.ResultsCatheter-related infection was observed in 6 patients: 2 patients (4%) in the first group who received vancomycin and 4 patients (8%) in the second group who received no antibiotic (P= 0.05). In regard to infection, 33.3% of the infections occurred in the first week after catheter insertion, 16.7% in the second week and 50% in the third week and there was no association between the duration of catheter fixation and infection (P= 0.7). The type of the catheter (jugular or subclavian) and the length of the catheter which was outside of the skin had not any effect on the catheter infection (P= 0.5 and P= 0.6 respectively). In all cases infection was due to staphylococcus.ConclusionIt can be concluded that in uremic patients, a single intravenous dose of vancomycin during the insertion of a double-lumen hemodialysis catheter into the internal jugular or subclavian vein has no effect on prevention of catheter-related infections.
-
Pages 217-225Introduction
Physical symptoms associated with depression and common psychiatric disorders sometimes lead to the misdiagnosis of depressive disorders. The aim of this study was to determine the frequency distribution of different chief complaints in patients with major depressive disorder referring to psychiatric clinics according to their demographic characteristics and source of referral.
MethodThe study was done on 246 depressed patients (191 females & 55 males) visited by three psychiatrists in Kerman. Patients’ chief complaints, duration of presenting symptoms, their demographic characteristics and source of referral were recorded and data were analyzed by chi-square.
ResultsPain was more prevalent in women, while somatic complaints other than pain and psychiatric complaints were more prevalent in men. Higher educational level and age were significantly associated with higher rate of presenting psychiatric complaints (P<0.001, P<0.01 respectively). Marital status and duration of symptoms had no significant correlation with the type of somatic complaints. In patients with psychiatric complaints sources of referral were respectively patient’s own referring, general practitioners and specialists other than psychiatrists (P<0.001). In patients with pain complaint sources of referral were respectively patient’s own referring, specialists other than psychiatrists and general practitioners.
ConclusionSomatic complaints are frequently present in depressed patients. Cultural differences in presenting complaints, stigma in referring to psychiatrists, general practitioners’ and specialists’ attitudes and knowledge toward psychiatric disorders affect appropriate and early diagnosis of major depressive disorder. Improving the knowledge of general practitioners about depressive disorders decreases mortality rate, social functioning disturbances, unnecessary expenses and the risk of unnecessary clinical procedures in these patients.
-
Pages 227-230Leiomyoma of the female urethra is a rare condition and there have been only 35-40 reported cases in literature. We report a 20-year-old woman who had referred with a painless mass in her vaginal vestibule, dysparonia, dysuria and previouse history of urine retention for two times. After clinical examination, imaging studies (US, MRI) and cystoscopy a mass in urethra protruding to vagina and bladder was diagnosed. She underwent biopsy and complete surgical resection. Histopathological study revealed urethral leiomyoma and after operation all symptoms disappeared.